کتاب ژوزه مورینیو ماجرای زندگی آقای خاص از مترجمیِ بابی رایسون تا نیمکت اولدترافورد است. کسی که در سال ۲۰۱۵ در جشن صدسالگی فدراسیون فوتبال پرتغال به پاسِ افتخارآفرینی هایش، جایزه مربی قرن به او عطا شد.
در پشت جلد کتاب دو نقل قول از ژوزه مورینیو آمده است:
لطفا من را مغرور لقب ندهید، من قهرمان اروپا هستم و خودم را آقای خاص می دانم.
وقتی پیش از بازی، به کنفرانس خبری می روم از نظر من بازی قبل از شروع کنفرانس آغاز شده است. و وقتی بعد از پایان مسابقه به کنفرانس خبری می روم، از نظرم بازی هنوز تمام نشده است.
کتاب ژوزه مورینیو
این کتاب مسیری را که ژوزه ماریو دوس سانتوس مورینیو فلیکس از مترجمی بابی رابسون تا نیمکت اولدترافورد طی کرده است نشان می دهد. مسیری که توسط رابرت بیزلی، روزنامه نگار انگلیسی، که رابطه خوبی با مورینیو داشت، نوشته شده است.
تمرکز اصلی این کتاب بر روی دوران مربیگری مورینیو در تیم چلسی است. تیمی که نویسنده کتاب، طرفدار سرسخت آن است. در همین راستا مترجم محترم احساس کردند که کتاب خارج از توازن است و به همین دلیل علاوه بر اینکه تمام بخش های کتاب رابرت بیزلی ترجمه شده است، بخش هایی از مقاله های مایکل کاکس و جاناتان ویلسون نیز در کتاب گنجانده شده است. کافه بوک کاری به درست یا غلط بودن این موضوع ندارد، اما باید اشاره کنیم که کتاب ژوزه مورینیو منسجم و یک دست می باشد.
کتاب ژوزه مورینیو بیشتر از ۵۰ فصل دارد که در آن تحلیل و بررسی بازی های مهم، نقل و انتقالات، درگیری های جنجال برانگیز، کنایه ها و حرف های نیش دار در کنفرانس ها و به طور کلی هرچیزی که مورینیو در آن نقش داشته است، آمده است.
در انتهای کتاب ژوزه مورینیو هم، نقل قول های خواندنی، آمار و ارقام و آلبوم تصاویر آمده است.
درباره کتاب ژوزه مورینیو
قبل از هرچیزی باید اشاره کنم که اگر طرفدار فوتبال نیستید بعید است از خواندن این کتاب لذت زیادی ببرید چون همه کتاب به جز چند چند قسمت کوتاه که به زندگی شخصی آقای خاص می پردازد، در مورد فوتبال است.
من به عنوان فردی که فوتبال را به شکل جدی دنبال نمی کنم و فقط مسابقه های مهم را می بینم، باید بگم که این کتاب جذابیت ویژه ای برای من داشت. در حدی که دوست دارم از این به بعد همه بازی های تیم ژوزه مورینیو را ببینم. چرا که یک مقدار بیشتر با نحوه تفکر و فلسفه مورینیو آشنا شدم.
دو فصل از کتاب که بسیار خوب بودند، ماجرای روبه رو شدن مورینیو با پپ گواردیولا و آرسن ونگر بود که از خواندن آن بی نهایت لذت بردم.
اما کتاب ژوزه مورینیو نقاط ضعف و ایرادهایی هم دارد. اول از همه هم اینکه این کتاب توسط رابرت بیزلی نوشته شده، و رابرت هرچقدر هم که رابطه خوب و نزدیکی با مورینیو داشته باشد، نمی تواند همه افکار و عقاید او را منعکس کند. دوم اینکه در قسمت های مختلف کتاب، نویسنده در مورد خودش و کارهایی که انجام داده صحبت می کند. یعنی کتاب از موضوع اصلی – که مورینیو می باشد – خارج می شود و ممکن است حوصله مخاطب را سر ببرد.
با وجود همه ایرادهایی که به این کتاب وارد است، کتاب ژوزه مورینیو یک کتاب جذاب و خواندنی است که دید شما را نسبت به فوتبال و مربیگری وسیع تر می کند. و مهمتر از آن، در قالب زندگی آقای خاص نکاتی را به شما یاد می دهد که ممکن در هیچ جای دیگر آن ها را نخوانید. اگر علاقه مند به فوتبال هستید، لذت خواندن این کتاب را از دست ندهید.
قسمت هایی از متن کتاب ژوزه مورینیو
مورینیو در مورد یکی از تاثیرات بزرگی که رابسون روی او گذاشت، این چنین می گوید: «یکی از مهم ترین چیزهایی که از رابسون فراگرفتم، این بود که وقتی برنده می شوید، تصور نکنید اکنون یک تیم کامل هستید و در عین حال وقتی بازنده می شوید نباید تصور کنید که هیچ ارزشی ندارید.»
اگر ناکام ماندید و نتوانستید پیروز شوید، حداقل نشان دهید که برای کسبِ برد، هر آنچه در توان داشتید به معرض نمایش گذاشتید.
وقتی در سال ۲۰۱۴ از مورینیو پرسیدم که بزرگ ترین موفقیتش را در چه می داند، پاسخ داد: «فتح لیگ قهرمانان اروپا با اینتر. ترکیب خیلی خوبی از بازیکنان کنار هم در اینتر حضور داشتند، شب مرگ و زندگی بود. در ترکیب تیم بازیکنانی حضور داشتند که اگرچه به عناوین زیادی در مسابقات داخلی دست یافته بودند ولی هرگز در لیگ قهرمانان اروپا به موفقیت نرسیده بودند. بازیکنان با تمام وجود برای تیم بازی می کردند، بعضی از آن ها، ۳۶، ۳۷ و ۳۸ ساله بودند و تمام عمر بازیگری خود را در اینتر حضور داشتند. آن ها از تمام وجودشان مایه گذاشته بودند تا به آنجا برسند، وقتی متوجه شدم این جام چقدر برای شان ارزش دارد، کاملا حس آن ها را درک کردم. بنابراین بسیار برای من هم ارزشمند بود، من بار دومی بود که لیگ قهرمانان را فتح می کردم، اما دیدن اینکه بازیکنان به این مهم می رسند، بسیار لذت بخش و فوق العاده بود.»
مورینیو به من این چنین گفت: «بازیکنانی مثل زلاتان که با تمام توان برای تیم تلاش می کنند، همیشه در قلبم می مانند. او برای اینتر کارهای زیادی کرد. ایبرا بازیکنی است که هرگز او را فراموش نمی کنم، چراکه یک بازیکن خیلی خوب است… من هرگز بازیکنانی را که به پیروزی تیم هایم کمک می کنند، فراموش نمی کنم. زلاتان بازیکن خیلی مهمی برای تیم بود، از اینکه او را در تیمم می دیدم، خوشحال بودم. برایش آرزوی موفقیت دارم (البته به جز زمانی که مقابل تیم من بازی می کند، چراکه بازیکن خیلی خاصی است، او یکی از بهترین مهاجمان است.)»
چند نقول قول خواندنی از ژوزه مورینیو
رقابت با پپ گواردیولا
وقتی از کاری لذت می برید، موهای تان نمی ریزد، گواردیولا مویی روی سرش ندارد، او از فوتبال لذت نمی برد.
در واکنش به پیشینه باشگاه بارسلونا (در میانه فصل ۲۰۰۶ – ۲۰۰۵)
بارسلونا باشگاه بزرگی است ولی در تاریخ ۲۰۰ ساله این باشگاه، آن ها فقط یک بار قهرمان اروپا شده اند، من فقط چند سال است که مربیگری می کنم و به اندازه ی بارسلونا قهرمان اروپا شده ام.
در واکنش به ساختن فیلمی درباره ژوزه مورینیو
اگر بخواهند فیلمی درباره زندگی من بسازند، فکر می کنم باید جرج کلونی را برای بازی در نفش من استخدام کنند، کلونی بازیگر فوق العاده ای است و همسرم تصور می کند او گزینه ایدئالی است.